• وبلاگ : دريا و من
  • يادداشت : وبلاگ نوشتن يا وبلاگ ننوشتن!
  • نظرات : 3 خصوصي ، 27 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام قصه گوي خوبم
    پندها و هشدارهايت بسيار عالي و کاربردي بود. متأسفانه وقتي يه داستان دنباله دار در وب نوشته ميشه ممکنه مسير اصلي داستان و حتي هدف اصلي نويسنده با نظرات مقطعي خوانندگان تحت الشعاع قرار بگيره. بنابراين نويسنده بايد از روحيه اي بسيار قوي برخوردار باشه تا شاکله ي اصلي داستان رو از دست نده. از طرفي چون هر بخش از داستان يا خاطره نويسي و ... با نظرات همزمان خواننده پيش ميره ، نويسنده بهتر ميتونه به نگاهش وسعت بيشتري در تجزيه تحليل گره هاي داستانش ببخشه.
    يادمه يه روز محمود دولت آبادي وقتي ميخواستم براي چاپ نقد رمان "سلوک" اش در مجله ي "نگاه نو" ازش اجازه بگيرم ميگفت : تو در اين نقد و نگاه ، زوايايي رو ديدي که خود من که نويسنده ي "سلوک" هستم ، نديده ام. کاش قبل از چاپ کتابم ، اول نقد تو رو خونده بودم.

    قصه گوي خوبم
    تو خود ِ باروني اصن. حالا خيلي احساس آرامش ميکنم.
    راستي اينکه کامنتاي من و پرنيان ، هميشه در همه ي پُستاي دوستان و غير دوستان ، کنار هم يا نزديک به هم قرار ميگيره؛ واسه خود منم خيلي جالب بوده. مثلا وقتي ميرم به وبلاگ آدمي که آدرسش به عقل جنّ هم نميرسه ، يهو مي بينم کامنت پرنيان هم اونجاست يا همون روز اونم مياد مي نويسه.
    دوسش دارم... خيلي زياد...