سلام همبگلاي!تا حالا دقت کرديبعضي وبلاگها رو که ميخونيبدجوري به دلت ميشينن؟! به جز مسائل ظاهري(مثل قالب و عکس و اينا)به نظر شما چه دلايلي ميتونه يه وبلاگ رو موندگار کنه!؟متن کوتاهي در اين زمينه نوشتم و شما رو به خوندنش و اظهار نظرتون دعوت ميکنم http://sardabir.parsiblog.com/Posts/2/%d8%ae%d9%88%d8%af%d8%aa+%d8%a8%d8%a7%d8%b4+%d9%84%d8%b7%d9%81%d8%a7!/راستي مطلب قبلي رو هم يه نگاهي روش بنداز http://sardabir.parsiblog.com/Posts/1/%da%a9%d9%84%d9%86%da%af%d9%85+%da%a9%d8%ac%d8%a7%d8%b3%d8%9f/
سلام
منظورم از زيست دقيقا همان زندگي است. زندگي فردي. يعني دقيقه به دقيقه در اين دنيا بودن. جاي فکر زيادي دارد. و ارزشش را هم دارد. تقريبا به همين پستتان هم مربوط مي شود. نگاه کردن متفاوت يک شخص به اطرافش براي او نوعي زيست هنري ايجاد مي کند.
يا شايد معمولي نبودن. خودت بودن. نگاه نافذي داشتن. مثل ديگران نبودن. ويژه به قضايا نگريستن. و ...
البت که زيست هنري بحث زيادي دارد. و به گمانم براي هر هنرمند نياز است که به اين درجه برسد که زيستي هنري داشته باشد.
ممنون که بهم سر مي زنيد.
دقيقا درست فرموده ايد. هنرمند آنچه را مي بيند که ديگران نگاه کرده اند و نديده اند. و من هم عاشق موراکامي ام. اگر کتاب وقتي از دو حرف مي زنم از چي حرف مي زنمش را نخوانده ايد، توصيه به خواندنش مي کنم.
براي شما و رمانتان هم بهترينها را آرزو مي کنم. منتظر انتشار و خواندن و نقد کردنش هستم.
در ضمن يک سئوال: تا به حال به زيست هنري فکر کرده ايد؟