به نام خدا
موقع نوشتن لحظاتی وجود دارد که مردم به آن "الهام" می گویند.
در این لحظات افکار به صورت مفاهیم تصویری به ذهن نویسنده هجوم می آورند و نویسنده ی توانا کسی ست که بتواند این تصاویر را به شکل نوشته در بیاورد.
این تفکر تصویری که از لایه های مختلف نیمکره ی راست مغز به سمت نویسنده جاری می شوند گاهی افکار ، عقاید و خاطراتی را به همراه دارند که شما به عنوان نویسنده دوست ندارید درباره اش حرف بزنید یا نمی خواهید آن را فاش کنید. شاید حتی رازی را با خود همراه داشته باشد که دوست ندارید به کسی بگویید.
اما مهم این است که در آن لحظه اصلا خودتان را سانسور نکنید.
بگذارید رود زلالِ نوشتن در شما جاری شود ، هیچ سدی جلوی آن قرار ندهید.بعد از نوشتن به اندازه ی کافی زمان خواهید داشت که چیزهایی را که نمی خواهید گفته شود، حذف کنید یا تغییر دهید یا در لایه ها و لفافه هایی بپیچید و نمایش دهید. مهم این است که در لحظه ی نوشتن اصلا به آن فکر نکنید و افکارتان را پس نزنید .
ممکن است همراه این افکار پس زده شده ، ایده های طلایی تان هم خودشان را به عقب بکشند و دیگر به سراغتان نیایند.
پس با آغوش باز آنها را پذیرا باشید.
مجبور نیستید همه ی آنها را به همه نشان دهید
اما
اجازه دهید همه ی آنها خودشان را به شما نشان دهند.