• وبلاگ : دريا و من
  • يادداشت : باران روي دريا
  • نظرات : 1 خصوصي ، 19 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    چرا هيچ نام ونشاني نداريد؟

    داستان نويس که ترسي از شناخته شدن ندارد بلکه افتخار هم دارد.

    در هر صورت خوشحالم که باران باعث شد روز تازه اي را تجربه کنيد.

    نم باران باريد

    بوي کاگل تا کجا ها که نرفت

    بوي ياس از سر پرچين گذشت

    کوچه هم حال غريبي دارد

    چلچله بوسه به گل داد پريد

    گل نيلوفر ديد

    خنديد

    به گمانمکه قيامت شده بود!